نوشته شده توسط : محمد حسن ایوبی

شوراهای حل اختلاف

مدتی است در کشور ما نهادی به عنوان شوراهای حل اختلاف تاسیس گردیده است . در بدو امر مسئول شورا ( رییس شورا با مشورت اعضای شورا )  نظر یا رای خود را می نوشت و همان نظر مورد اجرا واقع می شد .النهایه یک نفر قاضی این رای را تایید می کرد . مدتی است این رویه تغییر کرده و مسئول شورا صرفا اظهارات طرفین را شنیده و تحریر می کند و در نهایت قاضی بر اساس مندرجات پرونده که توسط مسئول شورا تهیه شده است اقدام به صدور رای مینماید .

به نظر شما این تغییر تا چه حد برای سلامت دادنامه ها موثر است ؟

در پرونده های ارجاعی به دادگاهها قاضی رسیدگی کننده نه تنها اظهارات طرفین را استماع کرده بلکه خود اظهارات آنها را تحریر کرده است با این وجود تقریبا از تمامی اراء تجدید نظر خواهی میشود . حال چطور انتظار داشته باشیم که دادنامه های شورا ها که توسط قاضی ((که هیچ کدام از طرفین راندیده و اظهارات انها را نشنیده و صرفا مطالبی را که یک فرد غیر قضایی نوشته را مطالعه نموده ))انشاء شده از سلامت کافی برخوردار و موجب اجرای عدالت گردد.؟

اینجانب به عنوان یک وکیل دادگستری منکر تاثیر اظهار نظر یک فرد ثالث به عنوان میانجی یا حکم نیستم و لکن وقتی این فرد که اطلاعات حقوقی ناچیزی دارد , نویسنده صورتجلسه رسیدگی قضایی باشد به آن معترض بوده و نتیجه این رسیدگی را در غالب اوقات سالم ارزیابی نمی کنم . هرچند نویسنده دادنامه قاضی دارنده پایه قضایی باشد اما این امر موجب قوت این نهاد نیست چه اینکه همانطور که عرض شد این قاضی هیچ یک از طرفین را ندیده و اظهارات آنها را شخصا نشنیده است و از مفاد و محتوای اظهارات آنها بی اطلاع است . اصولا فن نگارش مطالب و بیانات طرفین و اینکه چه نکته ای موثر در ادعا هست و چه نکته ای موثر در ادعا نیست خود مهارت زیادی لازم دارد . وانگهی از یک نفر فرد غیر قضایی , نمی توان انتظار داشت که دهایت و کیاست و دقت خاص یک قاضی را داشته باشد . نکته اینجاست که تمامی اظهارات طرفین نیز صورتجلسه نمی شود . و تشخیص یا نظر شخصی مسئول شورا در اینکه چه مطلبی را بنویسد یا ننویسد نیز بر روند رسیدگی پرونده موثر است . با این وصف چه انتظاری از شوراهای حل اختلاف می توان داشت؟ 

نظر شما چیست ؟

http://www.dadfars.ir/tabid/107/Default.aspx آیین نامه شوراهای حل اختلاف

 www.torghabehonline.com/news/detail.asp?id=1321   متن کامل قانون شوراهای حل اختلاف



:: موضوعات مرتبط: شوراهای حل اختلاف , ,
:: برچسب‌ها: آیین نامه شوراهای حل اختلاف , قانون شوراهای حل اختلاف , ,
:: بازدید از این مطلب : 718
|
امتیاز مطلب : 24
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
تاریخ انتشار : شنبه 9 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : محمد حسن ایوبی

سلام این اولین مطلب من در این وبلاگ است امیدوارم براتون مفید باشه

 دوستی داشتم که در دوران مدرسه ابتدایی با من هم کلاسی بود .روزی به دفترم آمد و از من خواست در پرونده کیفری تصادفی که در یکی از شهرستان ها داشت به او کمک کنم . قرار گذاشتیم که با هم به شهرستان بریم .۲۷ اسفند ۸۳ بود 

از خروجی مشهد که بیرون رفتیم تلفن موبایل او زنگ زد . گوشی رو برداشت و به اونی کسی که پشت خط بود گفت (( آره داداش جوره و ردیفه باشه و باشه من ده دقیقه دیگه میام پیش شما ))!! ده دقیقه بعد دوباره موبایل به صدا در اومد و باز هم به کسی که پشت خط بود گفت :(( داداش معذرت من تصادف کردم منتظر پلیس هستیم یک ربع دیگه پیش شما هستم ))!! همین داستان در طول مدت رسیدن به شهرستان ادامه داشت تا به مقصد رسیدیم .

من فورا کارهای مربوط به پرونده را انجام دادم و برگشتم . دیدم باز موبایل ایشون زنگ میزنه و دوستم هم میگفت که ما داریم با پلیس می ریم به پاسگاه و قس علی هذا !!

من کلافه شده بودم و گفتم فلانی چرا مردم رو اذیت می کنی . چرا مثل بچه آدم نمیگی اومدی شهرستان و تا ۳ ساعت دیگه بر نمیگردی ؟؟ در جوابم با پوزخند گفت : (( داداش می پره ))!! گفتم چی می پره ؟ گفت : (( مشتری ))!! گفتم چی می خواد ؟ گفت جنس ! گفتم چه جنسی ؟ گفت تریاک !! گفتم مگه شما تریاک فروشی ؟؟ گفت : آره !! فورا گفتم : الان که همرات نیست ؟ اگه هست من پیاده می شم .؟ گفت نه !گفتم چه قدر می خواد؟ گفت شیش کیلو!! گفتم مگر شما کیلیویی میفروشی ؟؟گفت آره دیگه  داداش !! گفتم چند ؟ گفت : کیلیویی پونصدهزارتومن ! یعنی شیش کیلو میشه ۳ میلیون تومن . گفتم چقدر از این مبلغ سود شماست ؟گفت : دویست هزار تومن ! گفتم اصلا ارزش داره برای دویست هزار تومن این قدر خودت رو به درد سر بندازی ؟ اگه دستگیر بشی زندگی شما از بین میره . میافتی زندان و بیچاره میشی . گفت داداش امروز دویست هزار تومن فردا دویست هزار تومن و پس فردا دویست هزار تومن و...

هرچی من اصرار کردم به خرجش نرفت که نرفت و هرکار دیگه ای رو بهش پیشنهاد کردم قبول نکرد .گفت همین کار از همه بهترهه !! بالاخره به مشهد رسیدیم

سر راه منو کنار مسیری که به محل ماشین نزدیک بود پیاده کرد و رفت تا به قرارش برسه . تو این فاصله باز هم طرف تماس میگرفت و دوستم هم باز بهش میگفت : ده دقیقه دیگه ...یه ربع دیگه... و غیره

شب بود . از دفتر بیرون اومده بودم تا به منزل برم . موبایلم زنگ زد . خانم همین دوستم با گریه میگفت آقی وکیل تو رو به خدا به داد شوهرم برس که دستگیر شد !!

معلوم شد همون کسی که این قدر به موبایل دوستم زنگ میزده خودش مامور بوده و منتظر بودن تا دستگیرش کنن!!

با این جور افراد چه کار میشه کرد ؟؟ 



:: موضوعات مرتبط: سرنوشت پرونده , موکل مواد فروش , ,
:: برچسب‌ها: موکل , مواد , مواد مخدر , خاطرات یک وکیل , ,
:: بازدید از این مطلب : 767
|
امتیاز مطلب : 19
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
تاریخ انتشار : شنبه 9 بهمن 1389 | نظرات ()

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد